همه متفقالقول هستند که جادهی اردبیل -پارس آبادمغان غیراستاندارد بوده و تلفات جانی زیادی دارد و باید اصلاح شود اما در عمل، این تراژدی همچنان در حال تکرار است.
جمشید کریمی/ مغانه آنلاین-دوشنبه۱۳۹۹/۶/۳
داستان غمانگیز تصادفات جادهای در ایران آشناتر از آن است که ما بخواهم توضیح بیشتری دربارهاش بدهم اما مرگومیرهای ناشی از تصادفات جادهی مواصلاتی اردبیل-پارسآباد غمبارتر از آن است که تکراری به نظر آید و باد نسیان و فراموشی بر آن بوزد. آنچه خوانندگان این مقال میبینند و میخوانند حرف جدیدی نیست همه تکرار مکررات است اما اینهمه گفتن و نوشتن از جادهی مرگ، کار تکراری نیست بلکه ثبت واقعیتهای تلخی است که دائم اتفاق میافتد و کار ما بهمثابه چاه کندن است تا به آب نرسیم رهایش نخواهیم کرد.
خودرو برای نخستین بار در زمان مظفرالدینشاه وارد ایران شد. جلد اول قانون مدنی ما در سال ۱۳۰۷ به تصویب رسید اما بهطور خاص در مورد تصادفات رانندگی هیچ مادهای ندارد فقط در ذیل تسبیب یک ماده (ماده ۳۳۵) به تصادم دو وسیلهی نقلیه اختصاص داده است. در آن زمان تعداد خودرو در ایران بسیار کم بود بهطوریکه در تهران به عدد ۱۰۰ هم نمیرسید. مرحوم درویشخان اسطوره موسیقی سنتی ایران در سال ۱۳۰۵ در تصادف درشکهاش با ماشین فورد نخستین قربانی تصادف رانندگی در ایران بود بنابراین خیلی طبیعی است که قانون مدنی نیز به این موضوع نپرداخته باشد.
شاید برای خوانندگان این پرسش پیش بیاید که نوشتن از شرایط بد و حادثهخیز جادهی مغان چه ارتباطی به قانون ۹۰ سال پیش دارد. پاسخم این است که قصدم از اشاره به آن تاریخچه طرح یک مقایسه بین اوایل و اواخر یک قرن است تا نشان دهم قوانین ما علیرغم توسعهی قلمرویاش هنوز هم ناکارآمد است و وضعیت کنونی ما بدتر از وضعیت ۹۰ سال پیش است.
نمونهی بارزش همین جادهی مرگ (پارس آباد مغان _ اردبیل) است که سالیانه تعداد زیادی از هموطنانمان را در خود فرو میبرد و با اینکه هیچ حرف ناگفتهای در باب ضرورت راهسازی و اصلاح این جادهی ترانزیت وجود ندارد و هر آنچه لازم بوده از زبان همه بهویژه اصحاب رسانه به سمع متصدیان و مسئولان مربوطه رسانده شده است اما همچنان وعدههای کاذب و توخالی مسئولان به کمک عوارض خطرناک جادهای شتافته و دست در دست هم داد و مسافران این جاده را به کام مرگ میفرستند.
هرچند که همهی ساکنان مغان این پدیده را با گوشت و پوست و استخوانش لمس کردهاند و دیدن این یادداشت برای آنها توضیح واضحات است اما برای کسانی که خارج از این استان زندگی میکنند و این تراژدی مرگ را نمیشناسند به یک مورد از دومینوی مسئولان و مردم اشاره میکنم تا ببینند که شرایط فعلی ما خیلی بدتر از ۹۰ سال پیش است.
اخیراً نمایندهی محترم ولیفقیه دراستان، فرماندار محترم پارسآباد مغان و امامجمعهی محترم این شهر در سخنرانیها و اظهاراتشان مسئولان راه و ترابری استان و کشور را مخاطب قرار داده و از وضعیت اسفناک جادهی اپارسآباد _ اردبیل انتقاد کردهاند که چند نمونهی آن به شرح زیر است؛
وی افزود: توسعه و ایمنسازی جادههای ارتباطی، از مطالبات بهحق و مهم مردم منطقه است که باید بهصورت جدی پیگیری شود.
وی چهار باندِ کردن مسیر سربند-پارسآباد را از طرحهای مهم و اولویتدار منطقه عنوان و بیان کرد: انتظار این است پیمانکاران با شتاب و سرعت بیشتری این پروژه را که هماکنون در دو قطعه اجرا میشود به سرانجام برسانند.
تعداد تصادفات فوتی در جاده پارسآباد در ۶ ماهه اول سال جاری به بیش از ۵۰ نفر رسیده است.
بیشترین تصادفات در جاده پارسآباد – سربند و اردبیل رویداده و لازم است علاوه بر فرهنگسازی درزمینهی راهنمایی و رانندگی به اصلاح نقاط حادثهخیز در این جاده بهویژه چهار باندِ کردن آن اقدام شود.
بهطوریکه میبینیم همه متفقالقول هستند که جادهی اردبیل- پارس آباد مغان غیراستاندارد بوده و تلفات جانی زیادی دارد و باید اصلاح شود اما در عمل، این تراژدی همچنان در حال تکرار است. من بارها دیدهام که مسئولان و حتی بسیاری از همکاران ما در رسانهها از این موضوع تحت عنوان پدیده و معضل اجتماعی نام بردهاند حتی بعضیها نام معضل اقتصادی و سیاسی نیز بر آن گذاشته و دلایلش را در دل این مفاهیم جستجو کردهاند اما به نظر اینجانب آنچه در جادهی مغان اتفاق میافتد معضل نیست یک جنگ تمامعیار است، جنگ خاموش با کشتههای بیشتر برای اینکه تعداد کشتههای این جادهی مرگ بیشتر از تعداد کشتههای برخی از جنگهایی است که در دنیا اتفاق افتاده است و برای اینکه جنگافزار این جنگ خودرو است من اسم این جنگ را ترانزیت مرگ گذاشتم.
اگر که میخواهید دلایل تداوم این درد کهنه را بدانید نظرتان را به پاسخ اداره کل راه و ترابری استان به انتقادات مذکور جلب میکنم:
«بخشهای زیادی از محور اردبیل – پارسآباد و همچنین سایر محورهای مواصلاتی حوزه استحفاظی شهرستان کمعرض بوده، ضرورت ایجاب میکند ایمنسازی محورهای مذکور جزء اولویت کاری اداره کل راهداری و حملونقل جادهای استان قرارگرفته و بهمثابه اقدامات درخور توجه در سایر محورهای مواصلاتی که اکثراً در مقایسه با محورهای مواصلاتی شهرستان در وضعیت مطلوب و مناسبی نیز قرارگرفتهاند، اقدام شایسته و مناسب و درخور شأن اهالی در ارتباط با محورهای مواصلاتی شهرستان نیز صورت گیرد تا مرهمی باشد به حداقل مطالبه اکثر بازماندگان تصادفات فوتی در محورهای مواصلاتی که فوت بستگانشان را در نبود شانه، اختلاف ارتفاع جاده با حاشیه محورهای مواصلاتی، وجود قوسهای قائم و افقی خطرناک، نبود نرده پلهای موجود و وجود چاله و موجهای متعدد در محورهای مواصلاتی میدانند، علی ایحال ضمن تبریک انتصاب مدیرکل جدید که از استان های به استان پس از طی سالیان دور مجدداً مراجعت نمودهاند انتظار میرود ضمن پرهیز از ارائه هرگونه آمار و عملکرد منفعلانه غیرواقعی با نگرش رفع مسائل و معضلات شهرستانهای محروم و در جهت تأمین و اصلاح زیرساختهای لازم در حوزه راهداری و حملونقل جادهای، دلگرمی بازماندگان متوفیان حوادث و تصادفات واقعه در محورهای مواصلاتی شهرستان را موجب شویم.»
اگر در این پاسخ دقت کنید هیچگونه مسئولیتپذیری به چشم نمیخورد. نه به دلایل این ناکارآمدی شده و نه زمانبندی مشخصی برای برچیدن بساط شام غریبان خانوادههای مسافران جادهی مرگ ارائه شده است فقط با پیروی از یک چهارچوب تیپیکال نامهنگاری برای از سر بازکردن مردم استفاده شده است تا مبادا آب در دل مدیر جدید تکان بخورد.
مدیرکل جدید اگر بخواهد کار درست و درمانی انجام بدهد پیش از هرچیز باید از روند سهل انگاریهای گذشته و دلایل این نابسامانی و فرسودگی تصمیم گیری در امر مهمی چون جادهی مرگ گزارش مفصلی که مقبول مردم باشد منتشر کند و در پی آن برنامهی خود برای اصلاح این جاده و زمانبندی آن را اعلام کند و اگر به کمک نمایندگان برای تأمین اعتبار آن نیاز دارد فرخوان بدهد و از همان فرمول قدیمی شهرداریها در آسفالت کردن کوچهها تحت عنوان “همیاری” استفاده کند و اگر چنانچه بودجهی کافی برای این کار نداشت و از طرفی نمایندگان و استاندار همکاری نکردند در یک گزارش دیگری همین امر را به اطلاع مردم برساند نه اینکه به روابط عمومی خود دستور دهد تا سر و ته این قضیه را با چند سطر شعارگونه هم بیاورد و نقطهی پایانی بر این داستان غمانگیز بر نهد.
حال که روابط عمومی اداره کل راه به خود زحمت نداده است مشکلات این جاده را فهرست کند من به کمک وی می آیم و ابتدا میگویم افزایش حملونقل جادهای در منطقه شهرستان پارسآباد بهعنوان دومین شهرستان استان اردبیل و قطب کشاورزی و اقتصادی استان و کشور و به لحاظ وجود شرکتهای کشت و صنعت و دامپروری و صنایع تبدیلی و تکمیلی و نیز موقعیت ممتاز جغرافیایی به لحاظ هممرز بودن با کشور جمهوری آذربایجان و وجود جاده مواصلاتی مناسب میتواند نقش کلیدی در افزایش صادرات و جذب سرمایهگذار بهعنوان حلقهی مفقود شدهی منطقه مغان داشته باشد و سپس تیتروار و ساده برخی از مصائب و مسائل این جاده اشاره میکنم که باید در جوابیهی آن روابط عمومی حتما قید میشد؛