امروز: سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
زمان انتشار : ژوئن 2nd, 2015 4:31 | کد خبر : 11949 | چاپ این مطلب چاپ این مطلب

فساد دستگاههای دولتی از دیدگاه جامعه شناختی (بخش اول)

وقتی صحبت از فساد می شود همه متوجه ها به دستگاه دولت میگردند در حالیکه این فقط سازمانهای دولتی نیست که فساد در بعضی از قسمتهای آن به چشم می خورد، ولی از آنجا که ما عادت کرده ایم هرگز به عیوب خود توجه نکنیم وبه عناوین مختلف از زیر بار انتقاد از خود بگریزیم.

وقتی صحبت از فساد می شود همه متوجه ها به دستگاه دولت میگردند در حالیکه این فقط سازمانهای دولتی نیست که فساد در بعضی از قسمتهای آن به چشم می خورد، ولی از آنجا که ما عادت کرده ایم هرگز به عیوب خود توجه نکنیم وبه عناوین مختلف از زیر بار انتقاد از خود بگریزیم لذا همیشه بدنبال آن هستیم تا مقصری غیراز خود برای عیوب و فساد اجتماع پیدا کنیم هدف به هیچ وجه این نیست که دستگاه دولت را تبرئه نمایم زیرا چنین کاری نه عاقلانه است ونه امکان دارد بلکه مقصود این است که باکمک یک استدلال منطقی و با تکیه برواقع بینی و درنظرگرفتن شرایط عینی ومختصات جامعه ریشه های فساد را پیدا کرده وراه مبارزه با آنرا بیان کنم.

رنج مردم ازفساد

درقبول این حقیقت نباید تردید داشت که مردم از وجود فساد درمملکت رنج می برند زیرا حتی کسانیکه خود عامل فساد هستند از وضع نامطلوبی که درنتیجه اشاعه فساد ایجاد میگردد برکنار نمانده وانعکاس اثرات آنرا نه فقط در زندگی اجتماع و بصورت غیرمستقیم بلکه دروضع فردی خود وخانواده خود بصورت مستقیم باید تحمل نمایند و لذا بالاجبار مصون از تعرض فساد نخواهند بود.

فساد را می توان به اپیدمی مهلکی تشبیه کردکه با سرعت می تواند تمام وجود جامعه را آلوده کرده و درجه آسیب پذیری اجتماع را به نحوغیر قابل تصوری بالا برد ، لطمه ایکه فساد به یک جامعه میزند نه فقط نسل حاضربلکه نتایج ناشی از آن نسل آینده را نیز متاثر ومتالم میکندآنها که بر له فساد ومروج آنند با عمل خود حتی به نسل های آینده خیانت می کنند وموجبات اضمحلال و نیستی یک ملت را فراهم میسازند تاریخ جماعات بشری بیاد می آورد ملت های بزرگ و نیرومندی را که تنها بواسطه بروز فساد درشئون مختلف حیات سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی واقتصادی خود از بین رفته و درعصرحاضر دیگر نشانی از آن ملل و اقتدار وعظمتی که داشته اند برجا نمانده اگر تاریخ آئینه و نمایشی از درجات تکامل وهمچنین تشریح کننده چگونگی بروز حوادث دگرگونی های هستی برای جوامع بشری باشد می توان از آن آموخت ، آموخت که چگونه فساد ، تباهی وسیه روزی و ناکامی می آورد وچگونه مرگ ونیستی به دنبال خود دارد.

فسادچیست؟

بعضی ها اینطور تصور می کنند که فساد محدود می شود به دزدی از بیت المال و رشوه خواری وچون این عمل بیشتر در دستگاه دولت دیده شده است لذا دولت را عامل فساد شناخته وهرگاه که صحبت از این مقوله می شود دستگاه دولتی را بعنوان مظهر فساد معرفی می نمایند .

چنین قضاوتی گرچه بسیار خشن وغیرمنصفانه می نماید اما بی دلیل نیست زیرا که درگذشته دولت در کشورما نقش حاکم ومردم نقش محکوم را داشته اند پس هر بدبختی واشکالی که در زندگی مردم وجود داشته عملا به حساب فساد دستگاه دولتی گذاشته میشده اما این فساد راهمانطور که اشاره کردیم نمیتوان فقط در حد دزدی ورشوه خواریها محدود کرد وبدیگر عوارض آن توجه واعتنائی نداشت.

نگاهی به گذشته نشان می دهدکه هرگاه سخن از سازمان اداری کشور به میان آمده است مترادف با آن ذهن متوجه یک رشته تبعیضات ، قساوت ها ، نادانیها ،تن پروری ها وبیگانه پرستی ها گردیده واین دو علت عمده داشته یکی آنکه سازمان اداری کشور بعنوان نماینده قشرها وفئودال ودلالان انحصارات بین المللی شناخته می شده ودیگر آنکه در داخل این سازمان بروکراسی بمثابه جریانی فاسدکننده سدراه هرگونه پیشرفت وترقی ملت بوده است.

گرچه در شرایط حاضر حالت اول یعنی اینکه دولت نماینده قشرهای فئودال وکارگزار انحصارات مالی بیگانه باشد درحدبسیار وسیعی از بین رفته است ولی حالت دوم یعنی بروکراسی همچنان حاکم بر سازمان اداری کشور است.

این بروکراسی که در درون دستگاه دولت وسازمان اداری مملکت ریشه دوانده هرگونه تجدید نظر در احکام، قوانین وآئین نامه های گذشته را بضرر خود دانسته وآنچنان وضعی ایجادکرده است که کار اداری عملا فاقدهر گونه تحرک سازنده وهماهنگ با رفورم های خلاق باشد.

بروکراسی در کشور ما دو ریشه اصلی دارد: ریشه طبقاتی و ریشه تکنیکی

ریشه طبقاتی به این معنی که بروکراسی ماهیتا نتیجه طرز تفکرقشرمحافظه کار وفرصت طلب است،که طی سالیان درازحاکم برسازمان اداری مملکت بوده وریشه تکنیکی از این جهت که سازمان اداری برچنان اسلوبی استوار است وقوانین اجرائی وآیین نامه ها تا بحدی با روح یک حکومت جمهوری اسلامی مغایر است که انجام یک کار کوچک عملا احتیاج به تشکیلاتی بزرگ وهزینه ای سرسام آور پیدا می کند و نتیجه منطقی چنین وضعی آنست که سازمانهای اجرائی عموما در خرده کاریهای بیمورد غرق شده وهدفهای اساسی را فراموش می کنند.

بسیاری از روسای سازمانها وادارات که به اصول فن مدیریت ورهبری صحیح آشنا و وارد نیستند بجای انجام کارهای اصیل و پرثمر وقت خود را بجزئیات بی ارزش وکم اهمیت می گذارند و آن دسته که می خواهد خود را مترقی نشان دهد معمولا به کلی بافی های بی سروته می پردازند.سخن از اصلاحات و منشور آن میگویند درحالیکه هنوز با الفبای اصلاحات آشنا نیستند و بعلاوه اصلاحات را فقط تا آنجا قبول دارندکه وسیله ای برای ترقی وپیشرفت شخصی او باشد.

ضمناً برای اینکه ظاهررا حفظ کرده باشد به مردم چنین وانمود می کند که اگر او نباشد یک پای برنامه های دولت لنگ است ، این دسته از مدیران و روسای ادارات در حالیکه در دوران حیات خود هرگز مرد مثبت و عمل نبوده اند خود را آنچنان یکتاز میدان فعالیتهای مثبت نشان می دهند و بشکلی از دینامیک بودن سازمان تحت مدیریت خود یاد میکنند که امر بر همگان مشتبه میگردد .جای تردید نیست که این روش نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه نتیجتاٌ دستگاه اداری کشور را از پیمودن راه مشخص و علمی و عملی در جهت تحقق اندیشه ها و برنامه های اصلاحی دولت منحرف می سازد .

بروکراسی اداری ما مساله تقسیم کار و تقسیم مسئولیت را از بین برده بنحویکه کاری که لازم است در یک ساعت انجام شود معمولا انجام آن از چند روز و گاهی از چند هفته می گذرد . کار روتین و خالی از ابتکار اداری کارمند را بصورت یک بروکرات و اشکال تراش حرفه ای در آورده و عیب عمده اینجاست که هر چه این خاصیت در کارمند بیشتر باشد زودتر بعنوان یک کارمند شایسته جلب توجه مافوق را می نماید و سرعت ترقی اداری او بیشتر خواهد بود .

در حال حاضر سازمان اداری کشور که نقش روبنا را ایفا می نماید به هیچ وجه با زیربنای مترقی در حال نضج و تکوین است هماهنگ نیست و به همین مناسبت :

اولا : شور و انرژی لازم را برای اجرای برنامه های دولت ندارد .

ثانیا : از برخورد با مشکلات می هراسد و زیر بار قبول مسئولیت کامل شانه خالی می کند .

ثالثاً : از تنظیم دقیق وقت و کار عاجز است و لذا در حالیکه سطح بازده کار بسیار پایین است عموماً مسئولان امور و کارمندان از نداشتن وقت و در مقابل وجود کار زیاد شکایت دارند .

رابعاً : برای فرار از زیر بار انجام وظایف محوله از روش مذموم کاری به هر جهت ، مریض و کار به فردا افکندن استفاده میکند .

خامساً : با از بین بردن حس ابتکار و کشتن روح خلاق و سازنده در قشر اداری کشور که عموماً افرادی روشنفکر ، متخصص و کار آزموده هستند هر گونه اعتماد به نفس و امید به تامین آینده را متزلزل و منهدم ساخته است .

اینها همه فساد است . فسادی که جامعه را متاثر می کند و در زندگی روزمره مردم اثر نامطلوب دارد و اما همانطور که اشاره کردیم این فساد فقط محدود به دستگاه دولت و سازمان اجرایی مملکت نمی شود ، نمی تواند هم بشود ، مردم هم مقصرند زیرا نه تنها با فساد موجود مبارزه نمی کنند بلکه برای گذشتن کار خود از فساد حمایت می کنند ، به قبول آن تن می دهند و آگاهانه و نا آگاهانه در ترویج آن می کوشند .

سازمان وسیع اداری مملکت از افراد همین کشور تشکیل شده است و عجب اینجاست که کارمند دولت ، آن رئیس اداره و آن معاون ومدیر کل و بالاخره آن وزیر وقتی پشت میز کارش نشسته اصلاً فساد را مشاهده نمی کند و بوجود آن اعتقادی ندارد اما به محض آنکه از محیط کارش خارج می شود ، آنچنان شدید از فساد دستگاه انتقاد می کند که انسان تصور می نماید اصلاح جامعه زمانی عملی خواهد شد که این مرد مصدر شغل حساسی در دستگاه دولت گردد .

شک نیست در سالهای اخیر توجه به مبارزه مجدداً بر علیه فساد بیشتر شده است اما این توجه همه جانبه و اصیل نبوده است همه جانبه نبوده زیرا اینطور تصور شده که گویا فساد در دستگاه دولت است و اصیل نبوده با این جهت که فساد را محدود به دزدی و رشوه خواری کرده اند .

فساد در معنای وسیع خود عبارتست از هر گونه اقدام و عملی که مخالف حیثیت انسانی و شئون ملی و پیشرفت و ترقی اجتماع باشد .

آن تاجری که زردچوبه و فلفل تقلبی وارد بازار می کند ، آن متخصصی که این جنس تقلبی را می سازد و آن پیشه وری که آن را به مردم می فروشد و آن مردمیکه این جنس تقلبی را مصرف می کند و دم بر نمی آورد و بالاخره آن دولتی که بر این جریان نظارت دارد و عملاً اقدامی   نمی کند همه در اشاعه و ترویج فساد شریک و مقصرند .

آن روزنامه نویسی که از تشریح حقایق سرباز میزند ، آن قاضی که حکم بر باطل می کند آن وکیلی که وظایف اجتماعی خود را انجام نمی دهد ، آن دانش آموز و دانشجویی که در راه کسب دانش کوتاهی می کند ، آن کارگری که از کار می دزدد، آن کارفرمائی که هدف اصیلش استثمار کارگر و پایمال کردن حقوق اوست ، آن کارمندی که به جای انجام وظایف محوله از زیر کار میگریزد و کلاه سر دستگاه متبوع خود میگذارد و آن مدیری که آمار کاذب سر هم می کند و گزارش می دهد و آن دولتی که تماشاگر این صحنه هاست کجا میتوانند با فساد مبارزه کنند ، کجا میتوانند عوامل فساد را از بین برده و از تشدید و گسترش آن جلوگیری کنند .

آیا فساد فقط دزدی و رشوه خواری است …؟؟ آیا فساد فقط در دستگاه دولت است …؟؟ دولت تصور می کند با سرپوش گذاشتن روی مفاسد فساد از بین می رود و مردم نیز فکر می کنند اگر فساد موجود لطمه آشکار و مستقیم به زندگی خصوصی و شخصی آنها نزند این فساد قابل تحمل خواهد بود و می توان از کنار آن گذشت و به زندگی ادامه داد لذا فقط زمانی در برابر فساد جبهه می گیرند که اثرات نامطلوب آن با منافع خصوصی و مستقیم ایشان برخورد کند . با این جهت مبارزه با فساد صورت جدی خود را از دست داده است .

چگونه باید فساد را خشک کرد :

مباززه بی امان علیه فساد باید همیشه ادامه داشته باشد این تنها وظیفه دولت نیست ، وظیفه تمام افراد این مملکت است . از نظر مردم هیچ وزارتخانه ای وضعش بهتر از دیگری نیست ، اگر قرار بر اصلاحات و خشک کردن ریشه های فساد است باید این مبارزه طی یک برنامه مدون عمومی برای سراسر کشور بموقع اجرا گذاشته شود هر فرد ، هر گروه و هر دستگاه باید مبارزه با فساد را از خود آغاز کنند و این شروع کار باید هماهنگ و موزون باشد تا اثرات مطلوب آن در تمام شئون زندگی مردم و جامعه هویدا گردد .

اکنون که توجه به نوسازی اجتماع بیش از هر زمان دیگر مشاهده می گردد چرا خود را از آلودگیهای که ما حصل این پدیده شوم نجات ندهیم ، چرا زنگ های تباهی را پاک نکنیم ، چرا به فکر تصفیه خود نباشیم و فساد را ریشه کن نسازیم ، معلوم نیست در آینده چنین فرصتی را داشته باشیم چه بهتر که از تاریخ بیاموزیم ، بیاموزیم که چه باید بکنیم تا ملیت ، استقلال و تمامیت ارضی خود را حفظ کنیم ، چه باید بکنیم تا در آماج نفرین نسل های آینده نباشیم .

نجات کشور از فساد احتیاج به جنبش عظیم ، همه جانبه ، اصیل صادقانه دارد و این راهی است که انقلاب ایران پیش پای ملت نهاده و ما ناگزیر از طی آن هستیم .

روشهای مبارزه با فساد دستگاههای دولتی :

۱ – اصلاح ساختار نظام اداری

۲ – مقررات زدایی و خصوصی سازی

۳ – احیای اخلاقی

۴ – نظارت بر ثروت ، مصرف و سطح زندگی کارمندان دولت

۵ – جلو گیری از فساد استخدامی

۶ – پاکسازی گروهی و جمعی نظام اداری

۷ – ایجاد نهادهای مستقل و دایمی برای مبارزه با فساد اداری

۸ – سیاست زدایی نظام اداری

۹ – تشویق کارمندان و شهروندان به ارسال اصلاحات و افشاگری

۱۰ – آزادی و مصونیت مطبوعات در ارایه گزارش و افشاگری

۱۱ – آموزش مدیران دولتی در مورد فساد اداری

۱۲- حسابکشی و جوابدهی سیاستمداران و کارمندان دولت

۱۳ – افزایش حقوق و مزایای کارمندان

*یاور فتحی بالابگلو

دانشجوی دکترای بررسی مسائل اجتماعی ایران

اخبار مرتبط

نظرات

هاشم

جناب آقای فولادی
باسلام باتوجه به وظیفه خطیر جنابعالی درشغل وسمت مطبوعاتی
لطفا موضوع شرکت نفت بیله سوار را یاچاپ کنید یااینکه به گوش
مسئولین مربوطه برسانید . چون موضوع عموم مطرح است لطفا
جدی تلقی شود وپیگیری گردد

ایرج راشدی از اصلاندوز

آقای فتحی مطالبی که بدان اشاره کردید از بزرگترین دردها و مشکلات جامعه ماست. از اینکه به خود جرات دادید و به صورت شفاف به آن پرداختید صمیمانه سپاسگزارم.

توحید موید

در محافل مطرح است که آقای فتحی نیز خود را برای کاندیداتوری انتخابات آینده آماده کرده است . به عقیده بنده اگر ترکیب مجلس از چنین افراد فرهیخته و توانمند باشد مطمئنا وضع مملکت خیلی بهتر از اوضعیت کنونی خواهد وبد.

ناشناس

آقای فتحی در زمانی که در پارس آباد حضور داشتند خدمات زیادی برای این منطقه کرده اند. به توجه به شناختی که از ایشان دارم اگر کاندید شوند به ایشان رای خواهم داد و برایش تبلیغ خواهم کرد.