امروز: جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
زمان انتشار : ژوئن 10th, 2016 5:34 | کد خبر : 18312 | چاپ این مطلب چاپ این مطلب

جوابیه فرماندار سابق اردبیل خطاب به مدیر عامل کشت و صنعت مغان

در پی انتشار متنی به نقل از اروجعلی محمدی با عنوان”هنوزآرزوی بازگشت دوباره معجزه هزاره سوم را دارید” در یکی از نشریات استان، یوسف اکبری فرماندار سابق اردبیل در یادداشتی نسبت به این مطلب واکنش نشان داد.

به گزارش مغانه، متن کامل جوابیه “یوسف اکبری” فرماندار شهرستان اردبیل در دولت احمدی نژاد خطاب به “اروجعلی محمدی “مدیر عامل فعلی شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان بدین شرح است:

عزیز مکرم جناب آقای اروجعلی محمدی-سلام علیکم؛ در پاسخ به مصاحبه اخیرتان با برخی از رسانه های مکتوب و نشریات محلی، گفتگوی یک طرفه با نشریه وزین “اردبیل فردا” که با چاپ و انتشار چندین هزار نسخه ای آن !!! و توزیع وسیع، شتاب زده و بعضا” رایگان در مناطق مختلف به ویژه حوزه شهرهای شمالی استان، همچنین توفیق میزبانی!!! “اردوی یکروزه جمعی از دوستان مطبوعاتی و عزیزان رسانه ای” با هر دلیل موجه یا بهانه غیرموجه، اینکه دعوت این نشست از سوی چه “نهادخانه ای” یا درخواست آن از چندین ماه پیش بنابر چه ضرورتی بوده یا نبوده؟ چرا با گذشت قریب به یکسال از زمان درخواست این پیشنهاد، اینک و همزمان با ایام غمبار و شب غروب امام مهربانیها متقارن و پاسخ مثبت در اجابت این درخواست معطل مانده از سال ماضی، اینک در “ضیافت باغ گیلاس” جامه عمل بخود گرفته و چرایی و چگونه ضرورت لاجرم عجولانه آن در “هیاهوهای اخیر حاشیه دار”را مضاعف و موجب حساسیت در اذهان عمومی و علامت سوال؟ و نشان تعجب! متبادر در افکار و متصور در قضاوت ها کرده و گردانده است،،، لیکن با “نگاه خوش بینانه” که از ابتدا به مجموعه دوستان عزیزم در خانه مطبوعات داشته و همیشه خود را مدیون لطف و صفای یاران صادق در سنگر رسانه و خبر دانسته و میدانم،،، یقینا” آنکه مدتها قلم و قدم روشن ضمیر را در چنبره خوشی های سیاسی!!! معطل نگهداشته، به هنگام “مخمصه در بگومگوها” که چون گرفتار برآیند《فیلشان یاد هندوستان نموده》و “طمع در خامه قلم” کرده و میکنند، اما میدانم که:《هرگز و هرگز》!!!،،، حال و اینک از منظر دیگر برای کمترینی چون این بنده ناچیز الهی، به دو علت پرداخت مجدد و ورود دوباره بر این موضوع را سخت کرده است و مشقت آور!؟! اول اینکه علیرغم وجود تعدد سلایق، گرایش ها و تفکرات سیاسی، همواره معتقد بر حفظ حرمت بزرگان و سعی در تکریم پیشکسوتان عرصه خدمت، مایل به نامه نگاری یا پاسخ به عزیز ارجمندی که از ایام دور در سنگر اجرایی و خدمتگزاری، منشاء خیر و موثر در امور، صدالبته با داشتن هرسلیقه ای، رفتار، بینش و منش فکری و دیدگاه سیاسی، اگر در چارچوب اصول و باورهای اسلامی، انقلابی، مردمی و از سوی هر کسی هم که بوده باشد، نبوده ام، لیکن یقینا” هم قابل احترام است و هم مقبول و نیز موجب تکریم…علت دیگر آن نیز، وقوع یا شایعه “حواشی درگوشیها” و بازنشر خبرها و شنیده های در پیرامون ابهامات موجود و شائبه های بی پاسخ که همزمان با نشر و توزیع بودار و عجولانه آن مصاحبه،،، !!! حقیر را نیز بمحض دریافت اخبار شبهه ناک آنهم در قالب “گفته ها و شنیده های فضای مجازی”، دچار تعجب و تاثر نموده، پیامکی را به یکی از دوستان راوی عریضه نمودم که : هرگز با شنیدن اینچنین اخبار تلخ و تاسف بار، نه تنها خوشحال و مسرور نگشته و نمیگردم، بلکه آرزو دارم هیچ احدالناسی، گرفتار هتک حرمت غیرواقعی و یا پرده دری حتی واقعی هم نگشته و نباشد،،، اما به یقیین اولا” بدانید که :《چوب خدا صدا ندارد》،،، دوما”: فرض صحت این چنین خبرها یا سقم آن، اصل ماجرا مشکوک است و تقارن انجام مصاحبه با تیتر درشت ” معجزه هزاره سوم ” و خطاب قرار دادن آن به وجیزه قریب به یکماه گذشته نگارنده، شاید درگیر کردن و تحریک افکار عمومی در “مظلوم نمایی” با( موضع فرار به جلو)، چه بسا مدتهاست که رشته اینچنین “پیش درآمدهای سیاسی” پنبه و در قضاوت تیزبین مردمی نیز، نخ نما شده است !!!… (۱)

photo_2016-06-10_09-48-03
جناب محمدی عزیز! حتما تصدیق خواهید فرمود که حقیر سعادت چندانی در درک وجود بزرگانی چون جنابعالی را نداشته، ای بسا فقط به هنگام ایام مسوولیت این کمترین برادرتان در خدمتگزاری مرکز استان که توفیق دعوت در همفکری، مشورت و میزبانی تجلیل از خادمان به مردم در سالهای بعد از انقلاب، نصیبمان گشته و “تکریم پیشگامان خدمت را آموزه اعتقادی و تکلیف انسانی” خود دانسته که از جمله این تعظیم شدگان《جنابعالی》بودید و خانواده فقید رضوان جایگاه《مرحوم حاج حشمت الله خسروی》که به حق بر این دیار چه خدمت ها نکرد و چه خاطرات نیکو از خود به یادگار نگذاشت،،، اما از آنسو به رغم نامهربانی های به جامانده در دل رنجور و مجروحش، لطف و ایثارش را همه دیدند و به چشم خویش تجربه کردند، او که بود و چگونه غریبانه چشم از نامهربانی ها فرو بست !!! حال و بعد از گذشت اینهمه سالها، بگذریم از بدگویی ها و بگذاریم از دروغ بافی های هر روز و هر آن  عده ای که با شعار《عقلانیت و اعتدال》 !!! شاید فقط از برای سرپوش گذاشتن بر نارساییها، ناتوانی ها، ناکارآمدی ها، وعده های بی سرانجام و وعیدهای برزمین مانده به هر بهانه بجا و نابجایی، آنانرا متوجه گذشتگان و بی تدبیری خود را نیز در حواله دادن به دیگران جستجو کرده و اینک تیشه بر ریشه نه خدمتگزاران به ملک و نوکران به ملت،،، بلکه جفای نابخشودنی در اعتمادسوزی و ظلم در حق دستاوردهای بی نظیر نظام اسلامی و انقلابی داشته و میدارند …
آقای محمدی عزیز! نگارنده این جوابیه و شاید خیلی دیگر از هم استانی های تیزبین و نکته سنج، تا لحظه رویت مصاحبه تان و ملاحظه محتویات آن، جنابعالی را از عناصر پخته، مسلط و مطلع از متن و حواشی قضایا دانسته و می دانستم، اما با عرض پوزش فراوان،،، وقتی پاسخ سوالات بی جواب از داخل متن، ابهامات مکتوم و شائبه های مستور را با بازخوانی چندین و چند باره افاضاتتان در مصاحبه های اخیر دیدم، تازه فهمیده و دریافتم، با شناخت و تحلیل قبلی که در موردتان بوده و داشته ام، “علیرغم سوابق و تجربیات فراوان” و “ادعاهای توخالی” که داشته و دارید، نه تنها فرسنگ ها فاصله بوده و هست، بلکه جسارتا” یا خیلی ناوارد، ناشیانه و اندکی کم اطلاعید !!! یا با زیرکی و زبر و زرنگی خواسته اید از عرصه پاسخگویی پا به فرار گذاشته، در جاده خاکی پارک و متوقف نمایید که بر هر رهگذری این شلختگی و پلختگی عیان است و هویدا که قطعا با این “میانبر زدن های بی محابا” اگر ترمزدستی تان را به موقع نکشید، دور یا نزدیک 《سر از ترکستان بیرون خواهید آورد》 !!! … آری- به این استنباط رسیدم که اگر حاج اروجعلی عزیز《حاج اروج》زبان ها و ای بسا لقلقه هر کوی و هر برزنی گشته، نه اینست که او “در چنتنه اش حرفی برای گفتن داشته و دارد” !!! بلکه او از 《شلوغی بازار یا بی رقیب بودن در میدان کارزار》به این شهرت “قهرمانانه” دست یافته و گردن آویز این نام و آوازه نشاندار شده است،،، حال چرا ؟!؟ آیا احدی برای حرف منطق گفتن و بر زبان جاری ساختن نبوده و از برای نترسیدن، نلرزیدن و نیفتادن وجود نداشته است !؟!،،، هرچند شخص نگارنده این متن، به تاسی از مقتدای خوبی ها،،، اعتقادی به طرح القابی همچون تندرو، میانه رو و یا کندرو در ادبیات انقلابی ملت سرافراز کشورمان نداشته، آنرا شیطنت خباثت آمیز و سوغات بدخواهان به وحدت و عزتمندی ایران و ایرانی دانسته، چه بسا عده ای در داخل نیز، بازیگر مهره های سوخته آنان در بازی شطرنج سیاسی شده باشند، لیکن باید برگشت و در حافظه تاریخی سالهای نخستین دهه ۶۰، کنکاشی دقیق و عمیق در آن دوران انداخت و فهمید که معنای 《تندرو و افراطی یا کندرو و تفریطی》 چه بوده و به تفسیر امروزی شخص آنجناب تفکر تندرو و افراطی از آن چی و از برای کیست؟ شاید و بعدا” میتوان به《قصه پرغصه بی رقببی در میدان رقابت》پی برده و فهمید که در آوردگاه مجلس سوم چگونه مردم انتخابگر و چه کسان را تندرو و افراطی تشخیص داده، در بهمن ۶۶ با ناامیدی و سرافکندگی راهی شهر و دیارشان کرده و با صدای بلند《نه》به آنها گفتند؟ و چه کسان دیگری را اجاره نشین ساختمان سابق خانه ملت در خیابان پاستور نمودند؟ …!؟) …! ۲(

جناب محمدی بزرگوار! از همین قسمت آغازین “مصاحبه پرمغز و بانغزتان” !!! و با اجازه شخص جنابعالی ورود کرده، همچون شما بازخوانی دوباره ای بر فرمایشات دیروز و امروزتان در گذر زمانها البته نه مثل جنابعالی !!! و آنهم بطور “کلی گویی ، پراکنده سرایی و ورود به مباحث غیرمرتبط و از قبل گزینش یافته” !!! بلکه “بالسویه و دو سویه” باهم جلو رفته تا معلوم گردد، چه کسانی بعد از رفوزه شدن در همراهی با کاندیدای بی همتایشان!!! از نگاه مردم و لاجرم یاس و ناامیدی آنها نیز از انتخاب مردم، در “مرحله دوم از انتخابات سوم تیرماه ۸۴″،《چگونه و چرا دست گدایی》در پشت سر کاندیدای دیگر انداخته، با صف بندی های پرخاطره برانگیزشان، براه انداختن جنگ احزاب و مصاحبه های هدفدار و پیشگویی های خام و ناشیانه !!! رای به ایشان را《خلاص جامعه از شر تفکر طالبانی》تفسیر کرده، بر خلاف مشی سیاسی گذشته خویش در قهر و تحریم انتخابات اینبار: هم از در آشتی با صندوق های سرنوشت ساز خود برآمدند و هم از در سازش با کاندیدای برجسته ملک و ملت که دیروز با رمز《عالیجناب سرخپوش》به انتخاب مردم چه توهینها و افتراء ها و تحقیرها که نکردند و بر او نتاختند !!! و چه این دفعه با قیافه حق به جانب《دایه مهربانتر از مادر》نگشته، با حضور پرزرق و برقشان از فردای مطامع سیاسی غوغاسالارانه خویش رونمایی و پرده برداری نمودند !!! حال و اینک یک سوال مهم و آن اینکه چه کسانی در انتخابات مجلس ششم این “شخصیت ناجی و نامی” را که در آن سال پرماجرا لقب داده و میدانستند، راه را آنچنان بر ورودش بسته، بیرق مخالف برافراشته و تهدید بر رد اعتبارنامه اش کرده، بلایی بر سرش آوردند تا مجبور به کناره گرفتن از صحنه میدان نمود !!!

حال و اینک برادر عزیز خوبان! اگر ارزیابی و تحلیلتان در آن ساله ای پرهیاهو ،،،که با قضاوت عجولانه، مغرضانه و ناشیانه نسبت به این انتخاب و گزینش مردم و دولتش با آرای قریب به ۶۵ درصدی《نگاه و تعبیر تندرو، خشونت طلب و طالبانی》داشته و با گذشت بیش ار یک دهه از اراده ملت بر آن تصمیم، باز بر همان تحلیلتان مفتخر و بر این انتخاب مردم دهن کجی میکنید !!! پس چرا از فردای بعد از انتخابات واپسین ایام بهار ۸۴ تا بهار ۸۵《آن پیشگوی مرد بارانی》بر مدیریتش در شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان که هم برایش ملال آور بوده و هم بازخوانی خاطرات آن دوران تلخ《آلرژی زاست》تعلل کرده !؟! با رایزنیها و چانه زنیهای فراوان !!! تلاش بر ماندن و اصرار بر نرفتن از استان و پایتخت کرده و میکردند؟؟؟

عزیزدل برادر! اینک اگر تکذیب کنید، اقامه دلیل و مستند خواهد شد و اگر سکوت کرده و از کنارش عبور، لطفا” بفرمایید آیا این کمترین برادرتان《آلزایمر سیاسی》داشته و دارد یا جسارتا” …. ؟؟؟ (۳)

جناب حاج محمدی گرامی! حقیقتا” نمیدانم در متن دلنوشته حقیر کجا سخن از دولت قبل و رییس مظلوم آن بوده و آمده است؟!؟ تا شما در《آرزو بودن و نبودنم》 یا 《حسرت بازگشت دوباره معجزه هزاره سوم》 بر دل داشتن و نداشتنم را با الهامات غیبی و تلقینات آسمانیتان استنباط کرده و ایهام بر دل پررمز و نیازتان انداخته باشد؟!؟ شما با پیشگویی های چندین و چندساله قبلی که اینک آنرا سند افتخار در تحلیل سیاسی خود دانسته و می دانید، با این نیت خوانی های عارفانه ای!!! هم که عارض بر افاضاتتان گشته، نکند که خود هاله نورید و چون دیگران را رقیب خود دانسته و میدانید، پس حمله بر آنانرا در هر《 محفل مرتبط و مجلس غیرمرتبط》عین صواب می دانید و پاداش بر آن را نیز واجب !!! …

اینک مومن عزیز خدا! چه کسی گفته و یا نگفته که چی و کی خواهد آمد؟ و یا نخواهد آمد؟ در عجبم شما و دوستان همپیمانتان، چرا اینچنین دل نگران و دلواپسید؟!؟ حقیر دعاگویتان را نیز متعجب از آن کرده و میکنید که یقیین دارم اصلا” و ابدا” شما نه دلواپسید و نه دل نگران !!! پس چرا اینچنین مضطرب میشوید و پریشان؟،،، خدا میداند و بس !!! … اما میدانید و بیشتر بدانید به  فرض هر کسی که آمد یا نیآمد و هر آنکس هم چه پیروز شود یا نشود، خیالتان راحت و آسوده، هرگز رفتار هنجارشکنی در نظم، آرامش و امنیت عمومی ندیده و نخواهید دید و به بهای یک جفت دستمال، نه قیصره ای به آتش کشیده خواهد شد و نه مسجدی ویران !!!

برادر خوبم! بدانید که ورود به حواشی خارج از متن انتخابات، از هم اکنون خیلی زود است و عجولانه !!! پرداخت بر آن نیز، به ویژه از سوی منصب داران اجرایی و دولتی که امسال، سال 《اقدام است و عمل و حرکت》، خطاییست بزرگ و جفای نابخشودنی در حق ملت !!! چون سال، سال حرکت است و گام برداشتن و تلاش مضاعف،،، نه سال، 《سال تنبلی است و نشستن و کرکری خواندن》!!! صبور باشید و همه چیز را در وقتش جستجو کرده تا ببینیم و ببینند بعد از سه سال شعار و وعده و وعیدها خوشه های باغ گلستان “خدمت و همت”، چگونه در این سال که سال چیدن و درو کردن کاشتنی هاست بهره داده؟ چگونه خودنمایی کرده؟ و نتیجه اش چسان ثمر خواهند بخشید ؟!؟ در آنجاست که سرانجام ابهام بر دل مانده، اینکه کاغذ پاره بودن یا نبودن قطعنامه های سران خصم و تحریم های شیطان بزرگ که گویا سرنوشت پنهان در آنها سخت نگرانتان کرده و میکند، خود به خود معنا پیدا نموده و تفسیر خواهد شد که اولاً: این کاغذپاره های آمیخته از ظلم و جفا و ناجوانمردانه را نخستین بار آن پیر سفر کرده جماران، با شجاعت و جوانمردی، ورق پاره اش خوانده و به زباله دان تاریخ انداخت. ثانیاً: خواهید فهمید که آرمان یک ملت و یک دولت، تنها نه در سیاست خارجی، آنهم نه فقط در مباحث هسته ای !!! بلکه در انگشتان اشاره مراد و مقتدای انقلابش نهفته و ایماء مسیحایی او در اقتصاد مقاومتی، شاه کلید《همه خواستن ها، توانستن ها و به پیش رفتن هاست》پس《نهایت برجاست در سرانجام برخاست،،، نه فرجام آن در سرانجام در برجام》!!!

جناب حاج اروجعلی محمدی عزیز! حقاً خود قضاوت فرموده و بگویید که آیا این برادر حقیرت مبهم گویی و کلی نویسی و به تعبیرتان 《پاستوریزه کاری》کرده و میکنم یا این شمایید و هستید که به جای پاسخ به ابهامات، سر از تحقیرکردن ها و برچسپ زنی ها و دروغ بافی های مداوم و مستمر متوسل شده و میشوید؟!؟ بلی، تنها موردی که فقط در این مصاحبه تان آمده بود و صدالبته پاسخ در آن حوزه اقتصادی را نیز با ژست سیاسی تفسیر و تبیین نموده بودید، در دو مورد ذیل خلاصه میگردد : اول اینکه، گویا شرکت کشت و صنعت مغان را از ورطه نابودی و فروپاشی کامل نجات داده، نوسازی کرده اید و بازسازی !!! که در آینده نزدیک هم با سود آن کل حقوق کارمندان دولت در استان اردبیل را از صندوقچه آن مجموعه عظیم اقتصادی تامین و قابل پرداخت خواهید نمود . انصافاً به این همت تحسین برانگیزتان درود فرستاده، آفرین گفته و فتبارک الله احسن الخالقین نثارت می کنیم که به حق، خبری مسرت بخش بر مردم و مسوولان استان و منطقه بوده و هست که دیگر  منبعد در پرداخت حقوق، مزایا، اضافه کاری،حق ماموریت و پاداش پایان خدمت، هیچگونه نگرانی از برای امروز و فردا و فرداها و ایام شب عید نداشته و نخواهیم داشت!!!. (۴)

مورد دیگر اینکه از پرونده هایی رمزگشایی کرده و می کنید که گویا عده ای !؟! میخواستند به ثمن بخس، درست مثل “اسب به قیمت نعلش” به نورچشمی ها بفروشند و چون شما نگذاشته اید، پس کسانی که “ریگی به کفش” داشته و دارند، از این تصمیمتان ناراحتند و دلواپس !!!.

جناب محمدی عزیز! خواهشاً و حتماً شما ملاحظه ی احدی را نداشته و اگر ادعایتان از برای “بازارگرمی” نبوده و دنبال “سوژه جدید سیاسی” نیستید، هرگز به این ناراحتی ها و دلواپسی ها وقعی ننهاده و بی ملاحظه برملایشان فرمایید چراکه باید《دندان لق شده و فاسد را کشید و کنارش گذاشت》!!! خدا را نیز شاکر بر این نعمتش بوده و هستیم که تاکنون《 نه مدیرعامل آنجا شده ایم، نه عضو هییت مدیره آن بوده ایم و نه لشکرکشی بدانجا کرده، یا سفارشی در این لشکرکشی ها داشته و داریم، و نه در طول مسوولیت نگاه طمع ورزانه در تبدیل آن به باشگاه سیاسی و پاتوق سیاسیون کرده ایم. حال و اینک این گوی و این میدان که رسوا شود هر آنکس که در او غش باشد …

جناب محمدی عزیز! بالاخره رسیدیم به شاه بیت افاضاتتان در خصوص ۹۲۰ میلیارد دلار درآمدی دولت قبل، که چکار گشته و کجاها هزینه شده تا با احضاریه عالیجناب در محضر دادگاه آماده برای پاسخگویی باشند!!!  الحمدالله و له الحمد و الشکر《سیاستمدار که بودید، اقتصاددان هم که هستید، مدیر نخبه و خبره در دنیای صنعت و کشاورزی و دامپروری هم که سالهاست تشریف دارید، در عالم تحلیل، تادیب، تدریس و فن خطابه هم که ید طولائی داشته و دارید، فقط مانده بود حقوق و اصول قضاء که اخیراً بحمدالله مشرف بر آن هم گشته اید》،،، حال هر کسی را که به مذاقتان خوش نمی آید، به نیابت از مقام قضاوت و قاضی حکم به احضار و محکومیتش را صادر می فرمایید، که البته هیچ حرجی بر آن نبوده و نیست !!! لیکن پیشنهاد میگردد که جنابعالی اگر به ابهامات بی پاسخ در پیشگاه افکار عمومی که همیشه سنگشان را بر سینه میزنید، “نه” اتهامات در محضر دادگاه !!! که در حوزه اظهار نظر کمترینی همچون این بنده ناچیز، نه میگنجد و نه قصد ورود بر آن داشته و میتوانم داشته باشم، بنظر می رسد که در آن صورت کفایت موضوع خواهد نمود … اما ابتدا قبل از اشاره کوتاه به تیتر درشت جنابعالی خواهشاً رقم دقیق و عدد واقعی آنرا بیان فرموده تا بعدا” وارد مباحثه گردیم، چون در جایی شما و دوستان همفکرتان رقم ۷۵۰ میلیارد دلاری، در مقام دیگر رقم ۸۵۰ میلیارد دلاری و اخیرا”نیز آنجناب ۹۲۰ میلیارد دلاری را مطرح فرموده و کنکاشی جدی بر آن داشته و دارید که 《اساس همه این نقل و قولهای وارونه، کذب است و دروغ بی پایه》!!! … (۵)

 اینک باستحضار عالی میرساند : به استناد گزارش مالی در سایت رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی، کل درآمد کشور به فاصله سال های ۱۳۸۴ الی ۱۳۹۱-رقم ۶۱۴ میلیارد دلار بوده که با اعداد و ارقام ادعایی شما، فاصله اندک و عادی در کار نبوده و نیست !!! حال آیا این رقم ۶۱۴ میلیارد دلار ناشی از درآمد حاصله از فروش نفت، صرفا” بودجه دولت بوده یا اینکه ۱۴/۵ آن به حکم قانون، میبایست خرج در سرمایه گذاری و واریز در حساب شرکت ملی نفت ایران گردد که به تحقیق از بابت این۱۴/۵، باید رقم ۹۰ میلیارد دلار هم از آن عدد ۶۱۴ میلیارد دلار کسر و الباقی می ماند ۵۲۴ میلیارد دلار.

عزیز اقتصاددان مکرم! حال یک سوال دیگر- آیا همین عدد ۵۲۴ میلیارد دلار، همگی واریز و هزینه در بودجه عمومی کشور میگردد؟ می دانم که خود به خوبی می دانید، اما به فرض و جسارتا” اگر هم نمی دانید، بدانید که جواب ، منفی است. مضاف بر آنچه اشاره گردید، در سه سال۸۹-۹۰-۹۱عددی معادل ۵۰ میلیارد دلار هم از مجموع حساب و کتاب فوق الاشاره، در صندوق توسعه ملی نشسته و واریز گردیده است. یعنی اگر همین رقم را از ۵۲۴ میلیارد دلار کم کنیم، الباقی و رقم واقعی آن ۴۷۵ میلیارد دلار خواهد بود ، نه ۹۲۰ میلیارد دلاری که از اساس کذب است و دروغ که صدالبته همگان نیک می دانند که نقش دولت در خرج درآمدهای کشور نیز، مشخص و در تصمیم گیری مشترک با مجلس شورای اسلامی و دیوان محاسبات کل کشور تعریف و در قالب برنامه توسعه و بودجه سنواتی، مورد هزینه کرد قرار می گیرد.

حال شاید باز هم هوس طرح سوال و سودای در ایجاد شبهه و ابهام فرموده و بگویید که این عدد و رقم ها و با این حساب و کتابی که اشاره بر آن گردید، در کجاها هزینه شده است؟!؟… نگارنده و گردآورنده این جوابیه که معرف حضورتان بوده و هست، به لحاظ حوصله جنابعالی و خوانندگان محترم که شرمنده این تصدیع در وقت شریفشان بوده ام، فقط به دو مورد مختصراً اشاره و عارضم بر آنکه : علاوه بر پرداخت های ۲۰۰ میلیارد دلاری از قبل هزینه های جاری دولت، افزون بر ۱۷۰ میلیارد دلار نیز صرفا” در امور عمرانی هزینه گشته، که بحمدالله با گذشت “سه سال از عمر مبارک دولت تدبیر و امید”《چه بسا همه پروژه های عمرانی و طرحهای افتتاح شده》در مناسبت های متعدد و مختلف، آن هم اگر از لیست 《مزخرفات》نبوده و نباشد و قابل به افتتاح و بهره برداری بدانند !!! از آن همان خدمتگزاران “دولت مظلومی” که هر یومشان را “با فحش، ناسزا و تهمت زنیهای روزمره جنابعالی و دوستانتان” آغاز و امروز هم آنجناب 《در مقام قضاء، از آنان حساب کشی میفرمایید》!!! لیکن عکس یادگاری و فتوشاب قیچی به دست را، یاران همفکر و همسویتان، بذل عنایت در تقبل زحمات طاقت فرسای آن کرده و میکنند !!! …

در پایان این عرایض ناقابل، از اینکه با طرح این مصاحبه ابهام آمیز از سوی آن عزیز ارجمند، موجب بهانه مبارکی گردید تا به “روشنگری در تنویر افکار عمومی” پرداخته،《بعد از سه سال سکوت مظلومانه، مسوولانه و عزتمندانه》قلم بر دست گرفته و بگوییم از آنجاکه تا به حال یا نگفته بودیم و یا با سکوتمان، همراهی مشفقانه، خیرخواهانه و آینده نگرانه در اذهان تیزبین مردمی داشته و میداریم، هرچند که می دانم این چنین 《به میدان آمدن ها، گفتن ها و برخاستن ها عاری از هزینه های جانبی آن نبوده و نخواهد بود》معذلک “رفیق شفیقی” هم که چه بسا از سر دلسوزی بر حقیر گذر کرد و سری تکان داد و گفت :مثلی هست که مناقشه در بیانش هم نبوده و ندارد، اینکه:《فلانی از این بگذر و از آن بگذار، چراکه بازی با دم مار،،، خطرناک است و نیشش زهرآلود》 … !؟! …

ایام به کام و برادرتان -یوسف اکبری

 

اخبار مرتبط

نظرات

جلال

درود بر سرباز ولایت

ناشناس

این چه بیاناتی است دو پهلو حرف نزنید ایقدر رو راست باشید از چه میترسید کشور ما کشور آزادگان است