اسلام؛ دين سياست
اسلام دين سياست است، دينى است كه در احكام او، در مواقف او، سياست به وضوح ديده مىشود. در هر روز اجتماعات در تمام مساجد كشورهاى اسلامى، از شهرستانها گرفته است تا دهات و قُرا و قصبات، روزى چند مرتبه اجتماع براى جماعت و براى اينكه مسلمين در هر بلدى، در هر قصبهاى، از احوال خودشان مطلع بشوند، از حال مستضعفين اطلاع پيدا بكنند و در هر هفته يك اجتماع بزرگ از همه، در يك محل و (آن) نماز جمعه كه مشتمل (بر) دو خطبه است كه در آن خطبتين بايد مسائل روز، احتياجات كشور، احتياجات منطقه و جهات سياسى، جهات اجتماعى، جهات اقتصادى طرح بشود و مردم مطلع بشوند بر اين مسائل و در هر سال دو عيد كه در آن دو عيد مجتمع بشوند و دو خطبه در آن عيد در آن نماز هست كه آن دو خطبه هم بايد بعد از حمد و بعد از صلوات بر پيغمبر اكرم(ص) و ائمه(ع)، جهات سياسى، جهات اجتماعى، جهات اقتصادى، احتياجاتى كه كشور دارد، احتياجاتى كه منطقه دارد، در آنها طرح بشود و خطبا مردم را آگاه كنند از مسائل و از همه بالاتر، در هر سال يك مرتبه اجتماع در حج كه از همه بلاد اسلامى، اشخاصى كه مستطيع هستند، واجب شده است بر آنها كه مجتمع بشوند و بايد در آنجا مسائل اسلام، در آن مواقفى كه در حج هست – در عرفات، بهخصوص در مِنى و بعد در خود مكه مكرمه، و بعد در حرم رسول اكرم(ص) – اين مواقفى كه در آنجا هست، در آنجا مردم مطلع بشوند از اوضاع مملكت و از اوضاع تمام كشورهاى اسلامى و در آنجا بالحقيقه يك مجلس عالى است و يك اجتماع عالى براى بررسى به تمام اوضاع تمام كشورهاى اسلامى.(1)
نمازجمعه؛ نمايشى از قدرت سياسى اجتماعى اسلام
اسلام اينطور است كه اجتماعاتش، اجتماعات سياسى است؛ در عين حالى كه عبادت است. انسان خيال مىكند (كه) نماز جماعت يك عبادتى است كه (افراد) با هم جمع مىشوند (و) نمازى را مىخوانند، لكن در اين جماعتها بايد مسائل سياسى طرح بشود، يعنى آن كسى كه هفتهاى يك دفعه در منبر مىرود و نماز جمعه مىخواند و منبر مىرود و خطبه مىخواند، بايد مسائل سياسى مسلمين را در آنجا طرح بكند و بگويد و مردم را هدايت كند.(2)
اين مواقفى كه در اسلام هست، مثل نماز جمعه، (در عين آن كه) جنبه عبادى دارد، جنبه سياسى اجتماعى هم دارد، يعنى جنبه عبادىاش در جنبه سياسى اش مدغم است؛ منضم به هم است. مسلمانها بايد از اين اجتماعات، استفاده هاى زيادى بكنند. نماز جمعه عبادت است، لكن عبادتى كه مدغم در سياست است، سياست در عبادت مدغم است.(3)
نماز جمعه يك نماز سياسى است، يك نماز اجتماعى سياسى است.(4) نماز جمعه يك عبادت سر تا پا سياسى است.(5)
مناسبترين ميدان تشكل و بيان مصالح مسلمين
جمعه و جماعات، مناسبترين ميدان تشكل و بيان مصالح مسلمين مىباشد.(6) در خطبه نمازجمعه بايد مقدرات مملكت بيان شود، مسائل سياسى كه در مملكت بايد جريان پيدا كند، مسائل اجتماعى كه در مملكت بايد جريان پيدا كند، گرفتارىهاى مسلمانها، اختلافات مسلمانها در آن بايد طرح و رفع شود.(7)
از بزرگترين عنايت حق تعالى غفلت نكنيد
امروز از بركت نماز جمعه است كه ملت از خانههايشان بيرون ريخته و در مراكز نماز جمعه، اجتماع و با يكديگر تفاهم مىكنند و به مسائل سياسى و دينى گوش مىدهند كه اين مسأله بسيار ارزشمند است و همان طور كه مىبينيد، روز به روز هم بحمد اللَّه، رشد كرده و بر اين جمعيت افزوده مىشود و هيچگاه تزلزلى در آن ديده نشده است.(8)
يكى از بركات اين نهضت و انقلاب، اقامه نمازجمعه است.(9) از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سياسى نماز است، هرگز غفلت (نكنيد) كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ايران است.(10)
نمازجمعه كه نمايشى از قدرت سياسى اجتماعى اسلام است، بايد هرچه شكوهمندتر و پرمحتواتر اقامه شود. ملت ما گمان نكنند كه نمازجمعه يك نماز عادى است، نمازجمعه – باشكوه مندىاى كه دارد – براى نهضت ما يك پشتوانه محكم و در پيشبرد انقلاب اسلامى ما، عامل مؤثر و بزرگى است.(11) ملت بايد هرچه بيشتر در اين جماعات حاضر شود و جمعه را بزرگ بشمارد(12) (و) بايد از اين اجتماعات استفادههاى زيادى بكند.(13)
از دعوت به تقوا سرسرى نگذريد
ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيايى پرهيز بدهند. اگر اين معنا را موفق بشوند، برخلاف آنهايى كه بر مصالح اسلام سلطه دارند، تجهيز خواهند شد.(14)
مردم را به تقوا دعوت كنيد. دعوت به تقوا در خطبه اول نمازجمعه واجب است. همين عنوان عربىاش را بگوييد، فارسىاش را بگوييد و مردم را دعوت كنيد كه متقى باشند. در خطبه دوم هم احتياط لازم است كه مردم را به تقوا دعوت كنند و اين دليل بر اين است كه عنايت حق تعالى به تقوا، در درجه بالايى از ساير عنايتها است. در هر جا هستيد، مردم را به تقوا و توجه به خداى تبارك و تعالى دعوت كنيد كه اين دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا – كه انشاءالله در همه نفوس مؤثر خواهد بود – موجب اين (مى)شود كه عنايت حق تعالى به ما ادامه پيدا كند و خداوند اين نعمت را براى ما حفظ بفرمايد.(15)
اينكه مىبينيد در خطبه نمازجمعه امر شده است به اينكه دعوت به تقوا بكنيد، براى اهميتى است كه تقوا دارد. (به) دنبال اينكه توحيد را تذكر مىدهيد و صلوات و سلام را بر پيغمبر اكرم(ص) و اوليائش مىفرستيد و از آنها نام مىبريد، امر به تقوا كنيد و سرسرى از امر به تقوا (نگذريد)، اين را يكى از مسائل مهم (بدانيد، چه اينكه) ملت اگر متقى شد، مىتواند خودش را از همه آفاتى كه در دنيا پيش مىآيد، حفظ كند.(16)
مردم را به تقوا وادار كنيد
بايد مردم را آشنا كرد با آن چيزى كه انبيا(ع) براى آن آمدند؛ براى تقوا و آدمسازى آمدند. حالا كه اين ائمه جمعه، شغل انبيا را – كه نماز جمعه و نماز بوده است – متكفل شدند، همت كنند به اينكه مردم را (به) تقوا آموزش بدهند، دعوت به تقوا بكنند. ذ كر تقوا و تاريخ تقوا گفتن، اين در خطبه جمعه كافى نيست، بايد مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را به تقوا وادار كنند.(17)
عبادت بزرگتر در كنار عبادت بزرگ
با صبر و تحمل در برابر مشكلات ايستاده و مردم را به وحدت و اتحاد و انسجام دعوت كنند. نماز جمعه، عبادت بزرگى است، اما در كنار آن، عبادت بزرگترى وجود دارد و آن حفظ وحدت جامعه است.(18) ائمه جمعه، در خطبه ها و منابر كوشش نمايند كه آرامش در كشور برقرار باشد و از هر سخنى كه موجب نگرانى مردم و تفرقه شود، خوددارى نمايند و مردم را در پشتيبانى از ارگانهاى جمهورى اسلامى و نهادهاى انقلابى، تشويق نمايند. ائمه جمعه بايد توجه داشته باشند كه براى ملت، پدر هستند. بايد براى مردم سِمَت پدرى داشته باشند و رفتارشان بايد رفتار پدرانه باشد.(19)
محور وحدت كلمه در مردم باشيد
عرض من به روحانيت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است كه هميشه آقايان، محور وحدت كلمه در مردم بوديد و چنانچه مىدانيد امروز بيشتر از هر وقت به وحدت كلمه محتاج هستيم. امروز كه دستهاى ناپاك براى تفرقه افكنى در فعاليت هستند و از وحدت كلمه ملت خوف دارند و ممكن است ساده دلان را كه از انقلابهاى جهان بي خبرند، تحت تأثير قرار دهند، بهترين قشرى كه با اين طبقه تماس دارد، شما هستيد كه مىتوانيد با روشنگرى خود، آنان را از دست بدخواهان و توطئه گران نجات دهيد و به آنان گوشزد نماييد كه شما انقلاب كرديد و خود را از قيد و بند اسارت آمريكا و ديگر جهانخواران و از ستمهاى رژيم پهلوى رها كرديد. اكنون اگر به سمپاشىهاى بدخواهان و وسوسه هاى وابسته و پيوسته به آمريكا و ديگران گوش فرا دهيد و خداى نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پيدا شود، تمام زحمات طاقت فرسايتان و خونهاى پاك شهدايتان به هدر مىرود و باز اسلام و كشورهاى اسلامى و نسلهاى آيندهتان در دست اجانب و دشمنان اسلام و ميهن اسير خواهد شد و اسلام كه به دست تواناى شما تجديد حيات كرد، با دست شما، سالها و قرنها شكستى جبرانناپذير خواهد خورد و در نزد خدا و نسلهاى آينده، مسؤول و محكوم خواهيد شد.(20)
امام جمعه بايد ساده زيست باشد
منصب امامت جمعه يعنى منصب تماس روحانيت با ملت.(21) (شما ائمه محترم جمعه بايد) مانند علماى گذشته، ساده زندگى كنيد. در گذشته، چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر، زندگىشان از سطح معمولى مردم، پايين تر يا مثل آنها بود. امروز سعى كنيد زندگىتان از زىّ آخوندى تغيير نكند. اگر روزى از نظر زندگى، از مردم عادى بالاتر رفتيد، بدانيد كه دير يا زود مطرود مىشويد.(22)
كار امام جمعه به پاى روحانيت و اسلام نوشته مىشود
الان سر و كار ائمه جمعه با مردم بيشتر است تا سر و كار ساير روحانيون. ائمه جمعه بايد خيلى مواظب باشند كه خداى نخواسته اگر در يك جايى، يك چيزى اتفاق افتاد، با جهت روحانى، جهت پدرى (آن را) حل كنند. اگر خداى نخواسته يك وقت بنا باشد كه بخواهد اعمال قدرت بكند – براى اين كه امام جمعه است – اين پاى خودش حساب نمىشود، پاى روحانيت حساب مىشود، پاى اسلام حساب مىشود. از اين جهت اينها وظيفه شان خيلى خطير است و بايد خيلى ملاحظه بكنند.(23)
يادى از ابوذر زمان
آقاى طالقانى يك عمر در جهاد و روشنگرى و ارشاد گذراند. او يك شخصيتى بود كه از حبسى به حبس و از رنجى به رنج ديگر در رفت و آمد بود و هيچ گاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزيز و پر ارج خودم را يكى پس از ديگرى از دست بدهم. او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود، زبان گوياى او چون شمشير مالك اشتر بود؛ بُرنده بود و كوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با بركت.(24)
1) صحيفه نور، ج 8، ص 264
2) صحيفه نور، ج 3، ص 124
3) صحيفه نور، ج 3، ص 120 – 121
4) صحيفه نور، ج 9، ص 204
5) صحيفه نور، ج 18، ص 276
6) صحيفه نور، ج 20، ص 127
7) صحيفه نور، ج 3، ص 121
8) صحيفه نور، ج 17، ص 82
9) صحيفه نور، ج 17، ص 53
10) صحيفه نور، ج 21، ص 173
11) صحيفه نور، ج 9، ص 97
12) صحيفه نور، ج 13، ص 222
13) صحيفه نور، ج 3، ص 120 – 121
14) صحيفه نور، ج 17، ص 142 – 143
15) صحيفه نور، ج 17، ص 94
16) صحيفه نور، ج 17، ص 130
17) صحيفه نور، ج 17، ص 130
18) صحيفه امام، ج 20، ص 189
19) صحيفه نور، ج 19، ص 157
20) صحيفه نور، ج 18، ص 238
21) صحيفه نور، ج 18، ص 151
22) صحيفه نور، ج 17، ص 262
23) صحيفه نور، ج 19، ص 156
24) صحيفه نور، ج 9، ص81
منبع: سایت شورای سیاست گذاری ائمه جمعه